زمان رقص دلتنگی هاست

از ازل سرشته شد

پیوند روح من با آلونک نگاه پرستوی مهاجر

نمی دانم مسافر زندگی من

لنگر خسته خود را

به باران دلم می سپارد یا...

هر روز پلک دلم می زند

به هوای لحظه ای که

باز گرداند پرستوی مهاجرم را...